به گزارش مجله خبری نگار/ایران: کلاس زبانی داشتیم که چند سال پیوسته ادامه داشت، همکلاسی داشتم که عضو ثابت کلاس بود، حتی تا دو روز مانده به موعد وضع حمل با پشتکار در کلاس شرکت میکرد، ولی بعد از تولد فرزندش، هر چند جلسه یکبار کلاس را از دست میداد. همکاران خانم از دردهای دوران ماهانه و اثری که بر کارشان میگذارد، گلایه دارند. فرایندی که هر ماه حداقل دو روز و در دوازده ماه سال، حدود یک ماه امور یک خانم را مختل میکند.
دوستی میگفت: در سالهای دور، کار تولید محصولات فرهنگی را شروع کردم. بهدلیل اینکه یک خانم بودم براحتی نمیتوانستم مراحل کاریام را پیش ببرم، چون اکثر کارگاهها تمام مردانه بودند و در ساختمانهایی دربسته و به ناچار برای داشتن امنیت زنانه، هر بار باید منتظر میماندم تا مردی از نزدیکان همراهیام کند. بعد از شنیدن آخرین خبر از این جنس، که دوستم بهدلیل بیماری فرزندش و انجام وظایف مادرانه در حال تصمیمگیری برای انصراف از تحصیل است، صفحه اینستاگرام را باز کردم تا با دیدن تصاویر، کمی فکرم را از این واقعیتهای آزاردهنده برهانم که با پستی آزاردهندهتر مواجه شدم. رابطه سنتی یا مدرن؟ پست را بازکردم. آقای روانشناسی با یدک کشیدن مدرک از فلان و بهمان دانشگاه، بدون داشتن درک درستی از دنیای زنانه، خطاب به خانمها نوشته بود: «رابطه بین زن و مرد به دو دسته تقسیم میشود: سنتی و مدرن. در رابطه سنتی تمام هزینههای رابطه برعهده مرد است و مرد هم حرف اول و آخر را میزند؛ برای مثال میتواند به تو اجازه بدهد یا ندهد که از خانه بیرون بروی. در رابطه مدرن اما، هزینهها به طور مساوی بین زن و مرد تقسیم میشود و زوجین حق برابر برای تصمیمگیری دارند.» و بعد ادامه داده بود: «خانمها، شما نمیتوانید هم خر را داشته باشید و هم خرما را. شما باید تکلیف تان را مشخص کنید یا سنتی هستید؛ یا مدرن.»
این روانشناس گویی مادرش هیچگاه برایش نگفته که زن بودن چه مختصاتی دارد. او به زبان ساده به زنان میگفت؛ یا باید مساوی همسرت پول به خانه بیاوری یا بله چشم گوی او باشی. همین اندازه زشت و همین قدرکج فهمانه. نگاهی تک بعدی به ماهیت زن و رابطه وی با همراه زندگیاش. نگاهی بر پایه اقتصاد، که حتی اقتصادش هم درست لحاظ نشده، زیرا اگر قرار بر دو دو تا چهارتای مالی در رابطه بین دو همسفر زندگی باشد نیز باید برای فرایند بارداری و مسائل قبل و بعد از آن هم مبلغی تعیین شود. هرچند که این فرایند ارزشمند و دشوار را با هیچ ترازوی مادی نمیتوان سنجید.
متأسفانه این نگاههای تک بعدی بتدریج در حال تبدیل شدن به آفتی برای عصر جدید است. نگاه تک بعدی در پزشکی، نگاه تک بعدی در روانشناسی، نگاه تک بعدی در آموزش و... همین نگاه تک بعدی است که وجود فاکتورهای مختلف در زندگی یک زن مانند مسئولیتها، شرایط جسمی، دشواریهای زندگی اجتماعی و تفاوتش با مردان را نادیده میگیرد. این دیدگاه، روحیه زنان غیرشاغل را هم تضعیف میکند و برخی از زنان را حتی از مادر شدن و وقت گذاشتن برای فرزندپروری باز میدارد.
درواقع وقتی که با نگاه تونلی به ماهیت مسائل نگریسته میشود، خیلی از ابعاد مسأله را نمیتوان دید و به همین سبب با اظهارات بهت آور اینچنینی مواجه میشویم. با همین تک بعدی بودنهاست که آموزش و پرورش ما جایی شبیه پادگان شده و خلاقیت و امید را در فرزندان ما میکشد و در رقابتهای بیمار تنها حس ناتوانی به آنها القا میکند. بهراستی تا کجا قرار است این فرایند ادامه یابد؟ آیا زمان آن نرسیده که در برابر دیدگاههای تک بعدی بایستیم و به سمت همان جامعهای بازگردیم که حکیمش کم و بیش از علوم روزگار خود آگاه بود و با در نظر گرفتن همه ابعاد یک مشکل به درمان میپرداخت؟ بیگمان باید تغییری ایجاد کرد.